تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه

ساخت وبلاگ
جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲ | 9:35 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنی درسِ کـــــــــــــــاوه ی دادخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــواه، درس دوازدهم. فارسی2.قالبِ شعر:مثنوی و وزن آن( فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل)مُتقارب مُثمّنِ محذوف.1- هنگامی که ضحّاک، پادشاهِ ایران شد،سالیانِ درازی (هزار سال)را به حُکمرانی گذراند.(در شاهنامه، ضحّاک، هزار سال حکومت کرده ،البته در شاهنامه، زمان و مکان، هُویتی عینی و آشکارندارد و منظور از هزار سال، تداومِ طولانیِ سیطره ی ظلم است.)2- رسم و آئینِ انسانهای دانا از میان رفت و دیو سیرتان ،به آرزویشان می رسیدند.(کام ،مجاز از آرزوو به کام رسیدن کنایه از به آرزو ها رسیدن)نکته:دربرخی نسخه ها و در کتابِ چاپِ97 در مصرع دوم، به جای کام، (نام) آمده که در این صورت، اینچنین معنی می شود:نامِ دیو سیرتان، مشهور و زبانزد شد.3- هنر و دانش بی ارزش شد و سِحر و خرافات ( امورِ بی پایه واساس) ارزشمند شد ، راستی، پنهانشد و فتنه و بدی روی کار آمد.4- روزگارِ درازی از حکومتِ ضحّاک، بدین گونه گذشت . لیکن زمانِ خواری و زبونی و به سختی اُفتادنش، نزدیک شد.(به تنگی فراز کشیدن، کنایه از خوار و ذلیل شدن و به سختی و فِلاکت اُفتادن)5- آن چنان شد که ضحّاک روز و شب(همیشه) از فریدون یاد می کرد و نگرانِ ظهور و قیامِ وی بود.(فریدون،فرزند آبتین و از نژادِ طهمورث)6-برای همین، از همه جای کشور ،بزرگان را فراخواند تا بتواندشُکوه و سربلندیِ خویش را حفظ کند و آسودهبه حکومتش ، ادامه دهد.(برای گرفتنِِ عهد و پیمانی دوباره از ایشان)7-سپس به دانایان و اهالیِ دین، چنین گفت: ای خردمندانِ هنرپرور و تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 34 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:34

جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲ | 9:38 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنیِ درسِ سیزدهم( خوان هشتم) ...کلاس دوازدهمخوان هشتمدرسِ سیزدهم ( خوان هشتم).......پایه ی دوازدهم3/2/1- بله ،یادم آمد ،داشتم خاطره ی آن شبی را می گفتم که ( مثلِ دیگر شبها ) تندی و شدتِ سرمای ِ زمستان ( ظلم و ستم ) ،بیداد می کرد .4- چه سرمایِ سختی بود !5-کوران و سوز و سرمای وحشتناکی بود.6- امّا ،خوش بختانه ،بالاخره سرپناهی یافتم .7- اگر چه بیرون از آنجا (قهوه خانه ) سردو تاریک بود به سردی وتیرگیِ ترس حاکم بر اجتماع ،8- ولی قهوه خانه گرم و روشن و امید دهنده بود به گرما و روشنی شرم حاکم بر مردمِ آنجا9- هم نوعان و رفقا، خون گرم وصمیمی بودند .10 – قهوه خانه گرم و آگاهی دهنده بود و مرد نقّال ،سخنانی مؤثّر و گیرا داشت . (آتشن پیغام:حس آمیزی)11- به راستی ،کانونی گرم وصمیمی بود.12/13/14/15- مرد نقّال ، آنکه صدا و سُخنی گرم و مؤثّر داشت /و سکوتی طنینانداز و مؤثّر / و سخنانش همچون داستانهایآشنایی که از شاهنامه می گفت، گرم و گیرا بود – راه می رفت و سخن می گفت .(صدای گرم:حس آمیزی)16 - چوب دستی همچون عصای گره دارِ درویشان در دستش؛17- با شور و شوق، داستان را نقل می کرد .18/19 – صحنه ی میدانِ کوچک قهوه خانه را گاه تند و گاه آرام طی می کرد.20/21 –دوستان ، همه خاموش بودند و مانند صدفی بر گردِ مروارید، دورِ نقّال، حلقه زده بودند.22- و با همه ی وجود گوش فرا میدادند.23- (نقّال می گفت : )حکایاتِ هفت خوان را فردوسی از زبان " آزاد سرو " از اهالی مرو بیان کرده24/25- یا به قولی از زبان ِ " ماخ سالار "،آن مردِ گرامی ، آن هراتیِ خوب و پاکدین روا تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:34

پنجشنبه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۲ | 18:41 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنای ساده و روانِ اشعارِ درس: ســــــی مرغ و سیــــــمرغ1_ همه ی پرندگانِ دنیا ،(چه آنان که آشکار بودند و چه آنان که نهان بودند، )با هم جلسه ایتشکیل دادند.2-همگی به اتّفاق نظر ، به این نتیجه رسیدند که در این روزگار،هیچ سرزمینی بدونِ حاکم و پادشاهنیست.3-چرا باید سرزمینِ ما بدونِ پادشاه باشد؟بیشتر از این بدونِ پادشه بودن،درست نیست و خلافِقاعده و رسوم است.4-این مسیر و راهِ ناهموار، شیر مردِ شجاع و نیرومند و شِگرفی می خواهد. زیرا این راه ، طولانیاست و دریای عمیق و ژرفی پیشِ رو دارد.5- اگر چه گل بسیار زیبا و صاحب جمال است ، اما حُسن و زیبایی او چند روزی ببیش نیست و زوداز بین می رود ( اشاره به کوتاهی عمر گل ) .6- هر کسی که می تواند به درگاهِ با عظمت حق برسد و با او همراز شود، چگونه می تواند بهسببِ دلبستگی به چیز های نا چیز و بی ارزش از وصول به حق باز ماند؟7- پس از آن پرندگان دیگر، همگی ، از روی نادانی و بی خبری، عذر هایی ذکر کردند و ازرفتن،سَر باز زدند.8- هد هد گفت : در راهِ ما، هفت بیابان ( هفت مرحله ) وجود دارد . وقتی از این هفت مرحله گذشتیم، به درگاهِ سیمرغ خواهیم رسید .9- در جهان، هیچ کس از این راه باز نگشت . و کسی از مسافت و فاصله ی این راه ، آگاه نیست ...**********************************************************************************************************************************************وادی اول10- وقتی که به مرحله ی طلب برسی، هر لحظه با رنج و سختی های فراوانی رو برو می شوی .11- در وادیِ طلب، باید پادش تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 23 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:34